چشمهایش

نوشته های گاه و بیگاه من در گذر از زندگی تازه ام

چشمهایش

نوشته های گاه و بیگاه من در گذر از زندگی تازه ام

آی آدمها

در این یک سال نبودن ات، تلخی ها، سختی ها هیچ کدام آن قدر بارخاطر نبودند که آدم ها

این آدم ها و فراموشی شان

این آدم ها و قدرناشناسی شان

ای آدمها...

بی خوابی

دلم گرفته و حالا می دونم که غم که روی دل کسی سنگینی کنه چشم هاش رو بیقرار میکنه و خواب رو ازش فراری...

حالا می دونم اون بیدار ماندن های شبانه برای غم ات زیادت بود

غم ات در این دنیا زیاد بود