چشمهایش

نوشته های گاه و بیگاه من در گذر از زندگی تازه ام

چشمهایش

نوشته های گاه و بیگاه من در گذر از زندگی تازه ام

کسالت موضعی

روشی که این یکی دو ماه برای بالا بردن اطلاعاتم بکار گرفته بودم و جواب هم داده بود نمی تونم ادامه بدم. روحم دوباره شلخته شده و زیر بار مطالعه و برنامه نمیره. دوبار دچار کسالت علمی شدم!! و این باعث میشه هر روز وقتم بگذره بدون اینکه مطلب تازه ای یاد گرفته باشم و این اصلا  خوب نیست....

بیست سی هزار تومان بده کار ما راه بیافتد

پسره آن قدر حالش خراب بود که در پارکینگ را باز گذاشته بود و ساعت سه و نیم صبح گشت پلیس را کشانده بود توی خانه که از انباری و موتور خانه تا پشت بام را بگردند و آخر سر هم ما را بیدار کنند که آقا جان بیایید در خانه تان را ببندید!! کاش پلیسه آن قدر کارش خوب بود که پسره را روز روشن در خیابان خفت نمی کردند و با چاقو تهدید؛ تا آنقدر حالش بد نبود که در خانه اش تا سه صبح باز بماند!